وَ لَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا ما یُوعَظُونَ بِهِ لَکانَ خَیْراً لَهُم
وقتی در محیطهایی مثل دانشگاه یا غیر آن با برخی آدم صحبت میکند که چرا شما اسلام را نمیپذیرید در حالی که اینهمه نشانهها و دلایل بزرگ برای پذیرفتن آن وجود دارد جوابی میدهند که در اوّل وهله مرا متعجّب میکند که چگونه آدم میتواند اینقدر پایین به بالا فکر کند. میگویند به خاطر نپسندیدن برخی از دستورات در اسلام، مثلاً حکم ارتداد یا حکم سنگسار یا حکم دستبریدن دزد یا مسائل بردهداری یا حقوق متفاوت زنان و مردان (بحث به حاشیه میرود که در مورد شرایط و معانی هرکدام از این احکام بحث کنیم). ولی بعد که کمی فکر میکنم حس میکنم این نوع فکر کردن را خیلی خوب در خودم و دیگران از نزدیک میشناسم. اصلاً گیرهای اینچنینی در اذهان اصلاً متوجه انسانهای غیرمذهبی نیست و در دهکدهی جهانیای که میرود که فضای غالب آن در استعمار فکر اومانیستی قرار بگیرد گیرهای حقوق بشری دادن به احکام دین مستقل از اینکه این احکام چقدر دقیقاً در مسیر تاریخ، اصالت خود را حفظ کرده باشند یا نه، امری طبیعی است که اذهان هر طائفهای را حتّی از حوزویان به خود مشغول میکند.
ولی کسی که آشنایی عمیقی با فکر توحیدی قرآن پیدا میکند نپذیرفتن دین فقط به صرف نپسندیدن دستوراتی از آن برایش خندهدار است. انسان کاملی که خداوند را به حقیقت اصلی خویش در مقام مالکیت زمین و زمان و انسان پیدا کند اگر واقعاً یقین کند که بستهای از دستورات از جانب او رسیده است حال محتوای این دستورات هرچقدر هم که برایش ناخوشایند و دشوار باشد، عشق به خداوند محبوب حقیقی این محتوای تلخ را شیرین میکند. هرچقدر که محتوای این دستور برای کسی فهمناپذیر باشد ولی هرگز غیر قابل قبول نیست. چرا که عقل حقیقی حکم میکند که بنده مال و تن و جان و ناموسش از آن خداوند است و آنچه که او حکم کند اگر دشوارترینها هم باشد، همه تصرّفی در ملک بیشریک اوست و کار بنده فقط تسلیم و سرفرودآوردن و پذیرش است، همانگونه که هنرمند نقاش با کاغذ نقاشی خود هرآنگونه که بخواهد طرح و نقش میکشد.
ادامه دارد...
جا دارد به مناسب ایام شهادت کوثری که به رسول صلی الله علیه و آله اهدا شد روایتی از ایشان بنویسم:
قَالَتْ فَاطِمَةُ ع مَنْ أَصْعَدَ إِلَى اللَّهِ خَالِصَ عِبَادَتِهِ أَهْبَطَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِه
کسی که به سوی خدا عبادت خالصانه خود را بالا بفرستد خدا برترین مصلحت خود را به سوی او پایین می فرستد.
پس تمام درد سر جا انداختن این نکته است که خدا مالک زمین و آسمانه و اینکه رسالت رسول به حق از جانب خدا صادر شده؟؟ پس کلا طرف توحید و نبوتش مورد داره؟کلا خانه از پای بست ویرانه. {پست داغ داغ از تنور درومده خوندمش}
ميدوني، به نظرم يه جايي رو داري اشتباه فکر ميکني، فردي رو ميشناسم،مسلمان،سه بار مکه رفته(توحيد و نبوت)،سوريه و ...(امامت) رفته.(البته میدونم اینا معیار صد در صد نیست) اما با حکم ارتداد و خمس و ...(يه چنتا ديگه) مشکل داره. در واقع نبوت و توحيد و امامتش مشکلي نداره، اجتهاد علما و روحانيون در دين رو قبول نداره. با همون " يوعظون به" مشکل داره شاید
متاسفانه این نگاه پایین به بالا در هر جا که وارد شود مخرب است در زندگی کسانی موفق می شوند که از بالا به پایین نگاه کنند تا مسائل را با اتمام اجزا وشرایطش ببینند هرچه دید بالاتر شود الهی تر می شود لذا این ایرادات خود به خود دفع می شود سربزن